مفهوم فاصله و فضای ادراکی در علومی چون ریاضی، فیزیک و روان شناسی با ابعادی متفاوت بررسی می شود. فضای مورد بحث در روانشناسی، فضایی ادراکی است که اشیاء را اعم از جاندار و بیجان نسبت به خود و نسبت به هم، در جاو مکانی معین ادراک می کنیم در حالی که فضای ریاضی براساس قضایا روابط هندسی، خطوط و نقطه ها ساخته می شود و در فضای فیزیکی از برخی از این روابط هندسی استفاده می شود.
هر موجود زنده ای، اعضای حسی ویژه ای در اختیار دارد که به کمک آن می تواند با نوعی فضای فیزیکی نیز در ارتباط باشد. فضای ادراکی این موجود، از طرفی به ویژگیهای دنیای فیزیکی که در آن زندگی می کند، و از طرف دیگر به نظامهای حسی اش بستگی دارد.
نظام روابط فضای فیزیکی یک نابینای مادرزاد با نظام روابط فضای فیزیکی یک فرد بینا، متفاوت است، زیرا تنها به کمک عضو بینایی است که می توان به طور همزمان اشیاء و افرادی را که از هم دور یا به هم نزدیک اند، ادراک کرد.
حیوانات از نظامهای دیگری نیز استفاده می کنند؛ مثلاً خفاش فضای ادراکی خود را به کمک صدای مافوق صوتی که ما قادر به دریافت آن نیستیم، جهت یابی می کند.
به هر صورت هر موجودی برای ادراک فضایی متجانس، تمامی امکاناتش را به کار می گیرد و خود را با نقاط گوناگون فضای فیزیکی و تحریکهای حسی ناشی از این محرکها هماهنگ می سازد.
این هماهنگی از بدو تولد تا لحظه ادراک این فضا مستلزم یادگیریهای زیادی است. نابینای مادر زاد شیئی را که با لامسه خود ادراک کرده است، نمی تواند پس از بینا شدن با عمل جراحی بازشناسی کند.
هماهنگی نظام حسی - حرکتی، نقش اول را در یکپارچه کردن داده های متفاوت دارد. زمانی این هماهنگی شکل نهایی خود را پیدا می کند که فضای تجسمی به عنوان چهارچوب مرجع ادراکی، شکل گرفته باشد. اعضای حسی در هر مقابله و برخورد با این چهارچوب مرجع، مقداری اطلاعات درباره روابط فضایی موجود میان اشیاء، برای ما فراهم می سازند که با توجه به عضو حسی کم و بیش محدود است.
علی رغم این گفته قدیمی «ما در فضایی سه بعدی زندگی می کنیم»، فضاهایی با یک، دو و چند بعد وجود دارد.
فضای ادراکی مورد بحث ما نه تنها به ساده ترین شکل آن یعنی« بالا ، پایین ، راست ، چپ» محدود می شود؛ بلکه بعد سوم یعنی «دور -نزدیک» را نیز دربر می گیرد که بر اساس دو بعد مذکور ساخته شده است.
در واقع برعکس تصور معمول، اشکال مسطح چیزی جز تغییر شکل یک فضای سه بعدی نیست و پاسخهای ارائه شده، غالباً بیان کنندۀ عادتهای رفتاری نسبت به این فضاست.