نویسندگان مختلف تعریف های به نسبت گوناگونی برای بازی ارائه کرده اند. موثقی بر این باور است که بازی نوعی از فعالیت بدنی یا ذهنی است که افراد آن را تنها به منظور سرگرمی، تفریح، لذت بردن و یا تخلیه انرژی زائد بدن انجام می دهند. جعفری می نویسد: بازی مجموعه ی حرکت ها و فعالیت های جسمی و ذهنی است که موجب شادی لذت و ارتباط با دیگران شده و در عین اینکه وسیله سرگرمی است جنبۀ آموزندگی و سازندگی نیز دارد. هیوز برای محدود کردن معنای بازی پنج ویژگی را بر می شمارد که در پاراگراف زیر خلاصه آن آمده است:
نخست آنکه بازی دارای انگیزه درونی است، دومین ویژگی بازی این است به صورت آزادانه انتخاب شود، سومین ویژگی بازی این است که باید خوشایند باشد، چهارمین ویژگی بازی این است که با عنصر وانمود سازی همراه است، پنجمین ویژگی این است که بازیکن در بازی باید به صورت جسمانی و روانی شرکت داشته باشد. همچنین پیاژه به نقل از بازرسان سلطنتی انگلستان برای تعریف بازی معیارهای زیر را در نظر می گیرد:
بازی دارای هدفی در درون خود است.
بازی امری اختیاری است نه اجباری.
بازی برای فرد دل پذیر و خوشایند است.
بازی فاقد سازمان خاصی است.
بازی از بند کشاکش و پرخاش آزاد است.
که به این تعاریف نیز ایراداتی وارد شده است.
تاریخچه ی بازی
در حقیقت بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است. در ابتدا بازیچه بشر دستکاری مواد و اشیای خام و طبیعی به دست آمده از طبیعت بود. به دست گرفتن قطعه ای ازسنگ، حرکت دادن آن و سرانجام غلتاندن یا پرتاب آن برای انسان غارنشین نوعی بازی محسوب می شد. با افزایش رشد ذهنی انسان و تسلط پیش رونده او بر طبیعت محتوای بازی های او نیز غنی تر شد. از این زمان انسان اشیا را به خواست خود تغییر داد تا بتواند اندیشه خود را در ابداع بازی هایش وارد کند. اختراع زبان برای انتقال اندیشه ها و تشکیل جوامع بزرگتر تبادل اطلاعات را در میان مردم آسان تر ساخت و سبب ابداع بازهای جمعی و بدیع از سوی بشر شد. در واقع با اختراع زبان بازی های خلاقانه تری ابداع شد و سرانجام اختراع خط نیز دست ما را در کنکاش برای آشنایی با بازی های دیگران و ثبت آنها بازتر کرد.
در ایران باستان نیز بازی به عنوان یکی از شیوه های آموزشی مورد توجه بزرگان و اندیشمندان بوده است. آموزگار بزرگ، زرتشت به مردم سفارش می کرد که خردسالان خود را از راه آموزش بازی های گو ناگون توانمند و نیرومند سازند. بر همین اساس بوده که ایرانیان کهن از پنج تا بیست سالگی به فرزندان خود سوارکاری، تیراندازی، شمشیربازی، نیزه بازی، شطرنج بازی و مانند اینها را می آموختند.
همچنین مروری بر ادبیات غنی ایران به ما نشان می دهد که نقش بازی در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان این مرز و بوم از دیرباز مورد توجه بزرگان و خردمندان بوده است. در عصر حاضر به دلیل فراهم آمدن ابزارهای الکترونیکی بازی های انسان حالت منفعلانه تر و کم تحرک تری به خود گرفته اند. متأسفانه بازی های امروزی به جهت منفعلانه بودن بسیاری از کارکردهای بازی های کهن من جمله تقویت قوای جسمانی را ندارند. همچنین با گسترش بازیهای رایانه ای و عدم توجه به بازی های پرجنب و جوش قدیمی رفته رفته باید شاهد از یاد رفتن بازی های کهن و فراموش شدن آنها باشیم.
*توجه*
برای دریافت فصل های دیگر روی لینک زیر کلیک کنید.