تحقیق جايگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعي

دسته بندي : علوم انسانی » علوم اجتماعی

جايگاه و نقش اعتماد در روابط اجتماعي

معناي لغوي اعتماد:
« اعتماد ترجمه واژه انگليسي « Trust » است كه در زبان لاتين معادل كلمه Faith يواناني مورد استفاده قرار گفته است. ريشه در كلمه Faith مفهوم، وثوق، اعتماد، تسليم در برابر اراده ديگري و اطمينان به شخص ديگر، مستتر است.
« اونا مونو » ريشه يوناني واژه اعتماد را فعل « Pistis » عنوان كرده كه معادل همان واژه « Fuith » است. اين دو واژه، را هم زاد يكديگر تعريف كرده و مي نويسد، در رشد اين دو كلمه، مفهوم وثوق ، اعتمادو تسليم در برابر اراده ديگري و اطمينان به شخص ديگري مستتر است ( او نامونو، 1370‍؛ 247 ) در زبان فارسي، آنگونه كه در فرهنگ معين آمده، اعتماد مترادف است با تكيه كردن، واگذاشتن كار به كسي، اطمينان، وثوق، باور و اعتقاد ( معين، ج1، 1375‍؛ 302 ). فرهنگ عميد نيز، مترادف هاي مشابهي براي اعتماد عنوان كرده است. نظير، تكيه كردن، واگذاشتن كار به كسي، آهنگ كردن، با اين تفاوت كه براي اطمينان، مترادف هاي جداگانه ايي، آورده به نحوي كه تفاوت دو واژه « اعتماد » و «اطمينان » را نشان مي دهد. « اطمينان » مترادف، آرام گرفتن آسايش خاطر داشتن و خاطر جمعي است. ( پور محمدي، علي اصغر ، 1376؛ 9‌ ).

تعريف اعتماد:
« اعتماد » تعريف واحدي ندارد و با توجه به حوزه هاي مختلفي كه مورد توجه قرار مي‌گيرد – سياست، اقتصاد، جامعه، روانشناسي- و نيز رويكردهاي متفاوت به آن – رويكرد كنش انتخاب عقلاني، رويكرد اجتماعي، كاركردي روانشناختي، تعريف هاي متعدد و متفاوتي از آن شده است.
برخي از تعريف هاي مهم اعتماد در ذيل آمده است:
تعريف « اريك، اريكسون » نظريه پرداز، حوزه روانشناسي از اعتماد: انتظار برآورده شدن نيازهاي شخصي و اينكه مي شود روي دنيا، يا منابع برآورده كننده خارجي حساب كرد. ( اميد كافي، 1380؛ 10 ).
تعريفي كلاسيك از اعتماد « باوري قوي به اعتبار، صداقت و توان يك فرد، انتظاري مطمئن و اتكا به ادعايا اظهار نظري بدون آزمون آن ( Lyon. 2002. 664 ).
اعتماد عبارت است از « انتظار رفتار اجتماعي خوب، صادقانه، همكاري جويانه، از ساير اعضاي جامعه بر اساس هنجارهاي مشترك (45. 1995 Fukuyama. ).
اعتماد عبارت است از اطمينان به ديگران با وجود امكان فرصت طلبي آنان ( عدم قطعيت و مخاطر آميز بودن ) ( 18. 1996 Misztal. ).
اعتماد نوعي شرط بندي است در رابطه با كنشهايي كه ديگران در آينده انجام مي دهند.
( 24. 1999 Ss tpmpk. ). - اعتماد را واگذاري منابع به ديگران مي دانند با اين انتظار كه آنها به گونه ايي عمل خواهند كرد كه نتايج منفي به حداقل ممكن كاهش
مي يابد و دست يابي به اهداف ميسر مي گردد. (اليسون و فايرستون، به نقل از، امير كافي، 1380؛ 10).
ليو، ( Lciou، سيلويا ( Sylvia )، برانك ( Brunk )، اعتماد بين شخصي را از ديدگاه ديگري مورد توجه قرار داده اند و آنرا معادل ايمان به مردم ( Faith in people ) در نظر مي گيرند و معتقدند كه فرهنگ هاي جوامع مختلف در اين زمينه با هم تفاوت دارند. زيمل جامعه شناس آلماني نيز تفسير مشابهي از اعتماد ارائه مي كند، به اعتقاد او اعتماد نوعي ايمان و اعتقاد افراد به جامعه است. آنتوني گيدنز ضمن موافقت با تعريف زيمل، برداشت خود از اعتماد را با اين تعريف آغاز مي كند كه، اعتماد به عنوان اطمينان يا اتكاء بر ماهيت يا خاصيت شخصي، چيزي يا صحت گفته اي، تعريف مي شود. به اعتقاد او، مفهوم اطمينان و اتكاء در تعريف فوق به وضوح با آن ايماني كه زيمل آنرا توصيف كرده در پيوند و ارتباط است ( به نقل از اميد كافي، همان؛ 11).

جايگاه و نقش اعتماد در كنش اجتماعي:
تعريف هاي فوق، و تعريف هاي مختلف ديگري كه از اعتماد شده، عملاً نتوانسته اند، فضاي روشني از مفهوم، « اعتماد » ارائه دهند، امري كه افرادي چون، لوهمان (Luhmann ) و مك نايت ( Mcknigh ) را بر آن داشته تا همواره از بحث هاي موجود در رابطه با « اعتماد » انتقاد كنند ( رجوع كنيد به بخش مباني نظري، « عسگري مقدم » نظريه هاي لوهمان و مك نايت . 1382، 44- 56 ).
برخي نيز براي گريز از اين ابهامات، بحث هاي خود را با يك سري مصداق هاي عيني از زندگي اجتماعي، همراه كرده اند ( سزتومكا، كلمن، پوتنام و… ) مصداق هايي كه همواره نقش و اهميت اعتماد را در كنش اجتماعي نشان مي دهند. آنچه مسلم است. و از متون اعتماد بر مي آيد، اعتماد همواره متوجه ديگري يا ديگراني است كه در محيط اجتماعي ما حضور دارند ( البته بطور مستقيم در يك رابطه چهره به چهره يا غير مستقيم از مواجهه با محصولات ديگران، در اين خصوص براي اطلاعات بيشتر مراجعه كنيد به كتاب « اعتماد » يك تئوري اجتماعي، پيوتر، سزتوميكا، Pioter, Sztopka، 1999؛ ). افرادي كه در جريان اعتماد، يا بطور مستقيم با آنها دست به كنش مي زنيم و يا اينكه در كنش اجتماعي خود متوجه حضور يا اثرات آنها هستيم. بطور كلي مي توان گفت كه «اعتماد » همواره پاي ثابت كنش اجتماعي است. در ارتباط شناسي (مطالعه ارتباطات انساني) اين نكته به صورت جدي تري مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه، « حميد مولانا » در مقدمه اي كه براي كتاب « ارتباط شناسي » «محسنيان راد» نوشته، در توضيح واژه انگليسي« Communication » و اينكه معادل فارسي آن « ارتباط » همواره فاقد برخي ويژگيهاي ريشه ايي اين واژه است، مي نويسد « در تعريف واژه « Com mumication » دو عامل و اصل مهم وجود دارد: يكي اصل شركت كردن و ديگري اصل اعتماد. بدون اين دو عامل اصلي « Com mumication » آنطور كه در علوم اجتماعي از آن استفاده مي شود معناي خود را از دست مي دهد. مثلاً براي اينكه دو نفر با هم جريان و سير ارتباط داشته باشند بايد اين دو فرد ] در [ چيزي با هم شراكت داشته باشند. اين عامل را در انگليسي « Sharing » مي گويند، علاوه براين براي اينكه اين جريان ايجاد شود اين دو فرد بايد حداقلي اعتماد يا « Trust » نسبت به يكديگر داشته باشند ( محسنيان راد. 1376؛ 16 ).
از اين رو « اعتماد » يكي از مؤلفه هاي مهم زندگي روزمره به حساب مي‌آيد. بطوريكه بيشتر نگاه ها به آن از منظري كاركرد گرايانه، است. اين كاركرد و يا به عبارتي نقش و جايگاهي كه براي اعتماد تعريف مي شود پيوند نزديكي با دو مؤلفه، « كنترل » و «پيش‌بيني » دارد كه خود متوجه عنصر مهم ديگري به نام « نظم اجتماعي » هستند، نظمي كه تداوم و ثبات كنش هاي اجتماعي در گرو آن است. ( رجوع كنيد به 19و 1999 و Sztompka ). در جريان كنش اجتماعي همواره مكانيسم هايي هستند كه نياز به كنترل و پيش ‌بيني ديگران را مرتفع مي كنند، مكانيسم هايي كه كنش را در چهارچوب مشخصي هدايت مي كنند، ارزشها و هنجارهاي مشترك از جمله اين مكانيسم ها به حساب مي آيند، توسل به يك سري قراردادهاي رسمي و غير رسمي نيز شكل ديگري از اين مكانيسم هاي كنترل كننده است كه امكان پيش بيني كنش ديگران را براي ما فراهم مي كنند اما با توجه به ماهست مختار كنش گران انساني اين مكانيسم ها عملاً كافي نيستند، اين مسأله، موقعيتي دشوار و بحراني بوجود مي آورد، اما اگر بشود فراتر از اين مكانيسم ها، « اعتماد‌ » كرد، اين بحران مرتفع خواهد شد. نقش و اهميتي كه به «اعتماد » داده مي شود در بين نظريه پردازان مطرح « اعتماد » اين امر در بحث، نيكلاس لوهمان، (‌Nilclas Luhmann ) پر رنگ تر است. به ويژه از آن رو كه آنرا با اقتضائات جامعه مدرن پيوند مي زند، «پيچيدگي» و « ريسك » مهمترين اين اقتضائات است. ميزتال ( Misztal ) در اين رابطه مي نويسد « او بحث خود را به دو تغيير بر هم بسته ساختاري، جهان مدرن، متصل كرده است، اول اينكه، جهان مدرن، جهاني است با پيچيدگي ‌هاي غير قابل مديريت و دوم افزايش خطر پذيري به جاي خطر ، به اين معني كه كنش هاي همواره ممكن است به نتايج خطرناكي منتهي شوند، بنابراين در جهان مملو از تنوع و پيچيدگي، عقلانيت خطر پذيري لازم است و لازمه آن نيز «اعتماد» است. ( 73. 1996. Misztal ).
لوهمان براي اعتماد، نقشي تعريف مي كند. كه پارسونز از آن تحت عنوان « واسطه هاي عموميت يافته » ياد كرده است. چيزهايي كه مردم در ارتباطات خود، آنها را به كار
مي گيرند، نظير، پول، عشق و ثروت. لوهمان اين
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعی

تعداد مشاهده: 7382 مشاهده

فرمت فایل دانلودی:.doc

فرمت فایل اصلی: word-قابل ویرایش

تعداد صفحات: 38

حجم فایل:253 کیلوبایت

 قیمت: 4,000 تومان
پس از پرداخت، لینک دانلود فایل برای شما نشان داده می شود.   پرداخت و دریافت فایل پشتیبانی 24 ساعته : 09909994252